حدود 534 نتیجه (0.73) ثانیه پخش همه دارای پیشواز
زبان
نتایج فارسی نمایش داده شود

Faryad - Shahram Kashani

بیا تو باورم کن باز عاشقترم کن بیا تو اشنا باش با من همصدا باش بخوا تو از نگاهم من شب سیاهم بیا از عشق طلوع کن از قلبم شروع کن تو بیا برام بگو یه حرف تازه تو با من بمون ستاره تو بیا با من بساز فردایی روشن تو از عشق بگو دوباره فریاد از این عشق سرده اغوشم اه تو روشن بیتو خاموشم عاشقم بیتو من فردایی ندارم عاشقم جز تو من دنیایی ندارم بیا تو باورم کن باز عاشقترم کن بیا تو عاشقم باش با من همصدا باش بخوا تو از نگاهم من شب سیاهم بیا از عشق طلوع کن از قلبم شروع کن تو بیا برام بگو یه حرف تازه تو با من بمون ستاره تو بیا با من بساز فردایی روشن تو از عشق بگو دوباره فریاد از این عشق سرده اغوشم اه تو روشن بیتو خاموشم عاشقم بیتو من فردایی ندارم عاشقم جز تو من دنیایی ندارم فریاد از این عشق سرده اغوشم اه تو روشن بیتو خاموشم عاشقم بیتو من فردایی ندارم عاشقم جز تو من دنیایی ندارم تویی تو قلبم همه وجودم تو میدونی راز سرخ تن ای دلدارم ای عشق من ای دلدارم ای جون من عشقم تویی بهارم من یه کویرم تو سبزه زارم ای دلدارم ای عشق من ای دلدارمن عاشقم بیتو من.... لا لا لا عاشقم جز تو من ... لا لا لا فریاد از این عشق سرده اغوشم اه تو روشن بیتو خاموشم عاشقم بیتو من فردایی ندارم عاشقم جز تو من دنیایی ندارم فریاد از این عشق سرده اغوشم اه تو روشن بیتو خاموشم عاشقم بیتو من فردایی ندارم عاشقم جز تو من دنیایی ندارم عاشقم بیتو من فردایی ندارم عاشقم جز تو من دنیایی ندارم فریاد از این عشق سرده اغوشم اه تو روشن بیتو خاموشم عاشقم بیتو من فردایی ندارم عاشقم جز تو من دنیایی ندارم فریاد از این عشق سرده اغوشم اه تو روشن بیتو خاموشم عاشقم بیتو من فردایی ندارم عاشقم جز تو من دنیایی ندارم فریاد فریاد فریاد

Tasnife Faryad - Mohammad Reza Shajarian

خانه ام آتش گرفتست آتشی جانسوز هر طرف می سوزد این آتش پرده ها و فرش ها را تارشان با پود من به هر سو می دوم گریان در لهیب آتش پر دود وز میان خنده هایم تلخ و خروش گریه ام ناشاد از درون خسته سوزان می کنم فریاد ، ای فریاد خانه ام آتش گرفتست آتشی بی رحم همچنان می سوزد این آتش نقش هایی را که من بستم به خون دل بر سر و چشم درو دیوار در شب رسوای بی ساحل وای بر من وای بر من سوزد و سوزد غنچه هایی را که پروردم بدشواری در دهان گود گلدان ها روز های سخت بیماری از فراز بامهاشان شاد دشمنانم موزیانه خنده های فتحشان بر لب بر من آتش بجان ناظر در پناه این مشبک شب من بهر سو می دوم گریان از این بیداد می کنم فریاد ، ای فریاد وای بر من همچنان می سوزد این آتش آنچه دارم یادگار و دفتر و دیوان وانچه دارد منظر و ایوان من بدستان پر از تاول این طرف را می کنم خاموش وز لهیب آن روم از هوش زان دگر سو شعله برخیزد ، بگردش دود تا سحرگاهان که میداند که بود من شود نابود خفته اند این مهربان همسایگانم شاد در بستر صبح از من مانده بر جا : « مشت خاکستر » وای آیا هیچ سر بر می کنند از خواب مهربان همسایگانم ازپی امداد سوزدم این آتش بیداد گر بنیاد می کنم فریاد ، ای فریــــــــــــــاد ، فریــــــــــــــــــــاد

Faryad - Bijan Mortazavi

فریاد نزن ای عاشق من صدایت را درون قلب خود می شنوم درد را در چهره ی عاشق تو با ذهن خود می نگرم فریاد نزن ای عاشق فریاد نزن ! بی سبب نیست چنین فریادم بی گناه در دام عشق افتادم چه درست و چه غلط زندگیه هم خودم هم تورو بر باد دادم بی گناه در دام عشق افتادم اگر احساسمو می فهمیدی قلبتو دوباره می بخشیدی لحظه ی پایان این دیدار را روز آغازی دگر می دیدی اگه بیهوده نمی ترسیدم عشقو آن گونه که هست می دیدم شاید این لحظه ی غمگین وداع قلبمو دوباره می بخشیدم کاش از این عشق نمی ترسیدم ! ما سزاواریم اگر گریانیم این چنین خسته و سرگردانیم ما که دانسته به دام افتادیم چرا از عاشقی رو گردانیم ؟ وقتی پیمان دل و می بستیم گفته بودیم فقط عاشق هستیم ولی با عشق نگفتیم هرگز از دو ایل نا برابر هستیم از دو ایل نابرابر هستیم نه گناهکاریم نه بی تقصیریم منو تو بازیچه ی تقدیریم هردو در بیراهه ی بی رحم عشق با دل و احساس خود درگیریم بیشتر از همیشه دوستت دارم گرچه از عاشقی و عاشق شدن بیزارم زیر آوار فرو ریخته ی عشق از دلم چیزی نمونده که به تو بسپارم تو که همدردی مرا یاری بده به من عاشق امیدواری بده اگر عشق با ما سر یاری نداشت تو به من قول وفاداری بده ! تو به من قول وفاداری بده !

Khaneh Am Atash Gerefteh - Mehdi Akhavan Sales

خانه‌ام آتش گرفته‌ست، آتشی جانسوز. هر طرف می‌سوزد این آتش، پرده‌ها و فرشها را، تارشان با پود. من به هر سو می‌دوم گریان، در لهیب آتش پر دود؛ وز میان خنده‌هایم، تلخ، و خروش گریه‌‌ام، ناشاد، از درون خسته‌ی سوزان، می‌کنم فریاد، ای فریاد! ای فریاد! خانه‌ام آتش گرفته‌ست، آتشی بی‌رحم. همچنان می‌سوزد این آتش، نقشهایی را که من بستم به خون دل، بر سر و چشم در و دیوار، در شب رسوای بی‌ساحل. وای بر من، سوزد و سوزد غنچه‌هایی را که پروردم به دشواری، در دهان گود گلدانها، روزهای سخت بیماری. از فراز بامهاشان، شاد دشمنانم موذیانه خنده‌های فتحشان بر لب، بر من آتش بجان ناظر. در پناه این مشبک شب. من به هر سو می‌دوم، گریان از این بیداد. می‌کنم فریاد، ای فریاد! ای فریاد! وای بر من، همچنان می‌سوزد این آتش آنچه دارم یادگار و دفتر و دیوان؛ و آنچه دارم منظر و ایوان. من به دستان پر از تاول این طرف را می‌کنم خاموش، وز لهیب آن روم از هوش؛ زان دگرسو شعله برخیزد، به گردش دود. تا سحرگاهان، که می‌داند، که بود من شود نابود. خفته‌اند این مهربان همسایگانم شاد در بستر، صبح از من مانده برجا مشت خاکستر؛ وای، آیا هیچ سر برمی‌کنند از خواب، مهربان همسایگانم از پی امداد؟ سوزدم این آتش بیدادگر بنیاد. می‌کنم فریاد، ای فریاد! ای فریاد!

Karoon - Farzin

من به خاکسترنشینی عادت دیرینه دارم سینه مالامال درد اما دلی بی کینه دارم پاکبارم من ولی در آرزویم زندگانی است مثل هر جنبنده ای من هم دلی در سینه دارم ز رود کارون به خدا برای من مونده به جا شراره خاطره ها ز عهد بشکسته ما چو از تو هم یاد آید دلم به فریاد آید چو از تو هم یاد آید دلم به فریاد آید از این دل خسته پیوسته می جوشد موج حسرت در هجران چون کارون روم که بی پروا در صحرا سر بگذارم از عشقت ای ایران ای ایران از این دل خسته پیوسته می جوشد موج حسرت در هجران چون کارون روم که بی پروا در صحرا سر بگذارم از عشقت ای ایران ای ایران چو از تو هم یاد آید دلم به فریاد آید چو از تو هم یاد آید دلم به فریاد آید ز رود کارون به خدا برای من مونده به جا شراره خاطره ها ز عهد بشکسته ما چو از تو هم یاد آید دلم به فریاد آید چو از تو هم یاد آید دلم به فریاد آید از این دل خسته پیوسته می جوشد موج حسرت در هجران چون کارون روم که بی پروا در صحر اسر بگذارم از عشقت ای ایران ای ایران از این دل خسته پیوسته می جوشد موج حسرت در هجران چون کارون روم که بی پروا در صحر اسر بگذارم از عشقت ای ایران ای ایران چو از تو هم یاد آید دلم به فریاد آید چو از تو هم یاد آید دلم به فریاد آید

کد همراه اول : 35343

Faryad - Mohammad Esfahani

ای تنها ای بی تو تنها من ای با من ای همچو جان با تن ای نسیم ای بوی پیراهن ای ز تو چشم دلم روشن ای دل ای مرغ سحر شور آواز تو کو ؟ ای شکسته بال و پر شوق پرواز تو کو ؟ در دل شبهای تار سوز تو ساز تو کو ؟ موج سرکشم که دل داده ام به دست باد دل به دریا میزنم تا شوم از خود آزاد گر چه سردو خامشم شعله شعله آتشم گر زبانه بر کشم هر چه بادا باد فریاد!فریاد !فریاد!

Faryad new - Maziyar

امیدم را مگیر از من خدایا خدایا خدایا دل تنگ مرا مشکن خدایا خدایا خدایا من دور از آشیانم سر به آسمانم بی نصیب و خسته ماندم جدا ز یاران از بلای طوفان بال من شکسته امیدم را مگیر از من خدایا خدایا خدایا دل تنگ مرا مشکن خدایا خدایا خدایا از حریم دلم رفته رنگ هوس روز و شب به که گویم در درون قفس آه در درون قفس وه که دست قضا بسته بال مرا روز و شب ز گلویم ناله خیزد و بس آه ناله خیزد و بس میزنم فریاد هرچه باداباد وای از این طوفان وای از این بیداد آه وای از این بیداد میزنم فریاد هرچه باداباد وای از این طوفان وای از این بیداد آه وای از این بیداد امیدم را مگیر از من خدایا خدایا خدایا دل تنگ مرا مشکن خدایا خدایا خدایا من دور از آشیانم سر به آسمانم بی نصیب و خسته ماندم جدا ز یاران از بلای طوفان بال من شکسته از حریم دلم رفته رنگ هوس درد خود به که گویم در درون قفس آه در درون قفس وه که دست قضا بسته بال مرا روز و شب ز گلویم ناله خیزد و بس آه ناله خیزد و بس میزنم فریاد هرچه باداباد وای از این طوفان وای از این بیداد آه وای از این بیداد وای از این بیداد آه وای از این بیداد

Tasnife Faryade Bigharari - Abdolhossein Mokhtabad

چون است حال بستان ، ای باد نو بهاری کز بلبلان بر آمد ، فریاد بی قراری چون است حال بستان ، ای باد نو بهاری کز بلبلان بر آمد ، فریاد بی قراری گل نسبتی ندارد با روی دل فریبت تو در میان گل ها ، چون گل میان خاری ای گنج نوش دارو ، بر فصل ما گذر کن مرحم به دست و ما را مجروح می گذاری مرحم به دست و ما را مجروح می گذاری ای زلف تو کمندی ، ابروی تو کمانی ای قامت تو سروی ، ای روی تو بهاری دریاب عاشقان را ، که افزون کند صفا را بشنو تو این سخن را ، که این یادگار داری دریاب عاشقان را ، که افزون کند صفا را بشنو تو این سخن را ، که این یادگار داری چون است حال بستان ، ای باد نو بهاری کز بلبلان بر آمد ، فریاد بی قراری

Faryad - Fariborz Salimi

سرگردانو پریشان در حسرت یک فریاد در پیچو خم کوچه مهرت به دلم افتاد شریک قلبم روا بحال ما مدارا تو کز من دل بردی در زمزمه ی باران رو شد در چشم تو راز دل بی سامان دوای دردم ببین تو حال زار ما را قلبم آشوبه درمانش تویی قلبی که نیمه ی جانش تویی فریاد من سکوتو بغضمه تویی آرامش من میخندیو میرقصیو دل میبری از من من محو توام تو منتظر برای رفتن میچرخیو میجنگیو مبتلاترم من تو سنگیو من شیشه مشتاق شکستن این قلب پر از احساس این عشق قسم خورده این حالت دلشوره آرامشمو برده پناه جانم بشنو صدای خسته ی من در زمزمه های شب در خلوت یک شبگرد در اوج غمو سردی آهسته به من برگرد روحو روانم آه ای دل شکسته ی من قلبم آشوبه درمانش تویی قلبی که نیمه ی جانش تویی فریاد من سکوتو بغضمه تویی آرامش من میخندیو میرقصیو دل میبری از من من محو توام تو منتظر برای رفتن میچرخیو میجنگیو مبتلاترم من تو سنگیو من شیشه مشتاق شکستن

Faryad Ehsas - Masoud Saeedi

یکی اومد تو دنیاتو من از دنیای تو رفتم تا اینجاشم زیادی با تو عشقت جلو رفتم دیگه واسم مهم نیست که نمیفهمی نگاهامو مهم اینه که میدونم گرفته یه نفــــــر جـــامو بازم فریاد احساسم از این محدوده دورت کرد بهت گفتم دوستت دارم همین یک جمله کورت کرد چراغ خونه خاموشه جهانم سرد و بی رنگه اونی که عاشقش بودم داره با من میجنگه آهنگ فریاد احساس از مسعود سعیدی برو خسته شدم دیگه از این جرفای تکراری از این خوابی که اسمش رو هنوزم عشق میزاری شاید با رفتنت بازم یه راهی پیش روم باشه شاید یه جای این دنیا یکی منتظــرم باشــه میدونم سهمم از عشقت شبای سرد و دلگیره ولی یه روز میای پیشم که واسه عاشقی دیره

جستجوهای مرتبط فریاد

123456789...5354