-
سبک: شعرخوانی مدت زمان: حجم: تقریبا 0 مگابایت
-
موارد دیگر
-
قش یک مردِ مرده در فالت توی فنجانِ مانده بر میزم خط بکش دورِ مرد دیگر را قهوهات را دوباره میریزم زندگی از دروغ تا سوگند خسته از زیر و روی رو در رو زیر صورت هزارها صورت خسته از چهرههای تو در تو چشم بستی به تخت طاووسم در اتاقی که شاه من بودم مرد تاوان اشتباهت باش آخرین اشتباه من بودم ... چشم وا کردم از تو بنویسم لای در باز و باد میآمد از مسیری که رفته بودی داشت موجی از انجماد میآمد مفت هم بوسهام نمیارزد ... وای از این عشقهای دو زاری هی فرار از تو سوی خود رفتن آخ از این مردهای اجباری مثل ماهی معلق از قلاب زیر بار الاغها مردن بر چلیبهای تختها مصلوب با خودت در اتاقها مردن زندگی از دروغ تا سوگند خسته از زیر و روی رو در رو زیر صورت هزارها صورت خسته از چهرههای تو در تو بیگناه از شکنجهها زخمی پشت هم اتهامها خوردن هق هق از درد و الکن از گفتن انتهای کلام را خوردن ... غرقِ در موجهای پیشامد گوشهی گوشهای دور از من پشت سکان خدا نشست اما باز هم ناخدا پرستیدن ... دل به دریای هرچه باداباد قایقم را به بادها دادم ناگزیر از گریز از ماندن توی شیب مسیر افتادن بادبان پاره ، عرشه بیسکان قایقم رفت و قبل ساحل مرد پیکرش داشت وقت جان کندن روی گِلها تلو تلو میخورد دستم از هرچه هست کوتاه است از جهان قایقی به گِل دارم بشنو ای شاهگوش ماهیها دل اگر نیست درد و دل دارم چشم وا کردم از تو بنویسم لای در باز و باد میآمد از مسیری که رفته بودی داشت موجی از انجماد میآمد با زبان ، با نگاه ، با رفتن زخم جز زخمهای کاری نیست پای اگر بود ، پای رفتن بود دست اگر هست دست یاری نیست از کمرگاه چلّهها رفتند از پی تیرها نباید گشت چشم بردار علیرضا بس کن! از کمان رفته برنخواهد گشت.. آسمان ، هیچِ سربلندی بود از صعودی که نیست افتادم لااقل با تو بال وا کردم زندگی را اگر هدر دادم استخوان وفا به دندانم زوزه از سوز مثل سگ مردن زندگی چوب لای چرخم کرد پشت پا ، پشت استخوان خوردن لاشهی باد کردهای بودم آمد از رو به رو ، ولی نشناخت ... صورتی که دوستش میداشت چهره چرخاند و تف زمین انداخت این منم ، مرد تا همین دیروز مرد پابند آرزوهایت مرد یک عمر کودکی کردن لابلای بلند موهایت خاطرت هست روزگارم را ؟ جایگاه مقدسی بودم وزن یک عشـــق روی دوشم بود من برای خودم کسی بودم ... من برای خودم کسی هستم! دور و بر خورده عشق هم کم نیست آن که دل از تو برد ، هرکس هست بند انگشت کوچکم هم نیست میشد از وِردهای کولیها با دعا و قسم طلسمت کرد میشد آن سیب سرخ جادو را از تو پنهان و با تو قسمت کرد میشد از خود بگیرمت اما زور بازو به دستهایم نیست میشد از رفتنت گذشت اما جان در اندازههای پایم نیست زندگی سرد بود اما خب خانه و سقف و سایه ای هم بود گهگداری نوشتهای چیزی از قلم دست مایه ای هم بود زندگی سرد بود ، اما عشق میتوانست کارگر باشد میتوان قطب را جهنم کرد پای دل در میان اگر باشد خواب دیدم که شعر و شاعر را هر دو را در عذاب میخواهی از تعابیر خوابها پیداست خانهام را خراب میخواهی خانهام را خراب میخواهی؟ دست در دست دیگری برگرد دست در دست دیگری برگرد خانهام را خراب خواهی کرد.. دیگر ای داغ دل چه میخواهی؟ از چنین مرد زیر آواری رد شو از این درخت افتاده میتوانی که دست برداری لحن آن بوسههای ناکردهست بیتها را جدا جدا کردهست گفته بودی همیشه خواهی ماند سنگ بارید، شیشه خواهی ماند گفته بودی ترک نخواهی خورد دین و دل از کسی نخواهی برد گفته بودی عروس فردایی.. با جهانم کنار میآیی گفته بودی دچار باید بود مرد این روزگار باید بود گفته بودی بهار در راه است ماه باران سوار در راه است گفته بودی ... ولی نشد انگار دست از این کودکانهها بردار ! گفته بودم نفاق میافتد اتفاق ، اتفاق میافتد گفته بودم شکست خواهم خورد از تو هم ضربهشست خواهم خورد گفته بودم در اوج ویرانی از من و خانه رو بگردانی هرچه بود و نبود خواهد مرد مرد این قصه زود خواهد مرد ماجرا زخم و داستانها درد نازنین ! پیچ قصه را برگرد نازنین قصهها خطر دارند نقشها نقشه زیر سر دارند.. نازنین راه و چاه را گفتم آخر اشتباه را گفتم گفتم اما عقب عقب رفتی شب شنیدی و نیمهشب رفتی ... دیدی آخر نفاق هم افتاد؟ اتفاق از اتاق هم افتاد از اتاقی که باز تنها ماند پر کشیدی و لای در واماند چشم وا کردم از تو بنویسم لای در باز و باد میآمد از مسیری که رفته بودی داشت موجی از انجماد میآمد با دعاهای پشت در پشتم باید این درد مختصر میشد حرفها را به کوه میگفتم قلبش از موم نرمتر میشد! بین این ماههای هرجایی ماه من در محاق میافتد قصه در خانه پیش میآید اتفاق از اتاق میافتد در اتاقی که پیش از اینها در سرت فکر و ذکر رفتن داشت در اتاقی که روی کاشیهاش پشت پاهات آرزو میکاشت ! لای دیوارها چروکیدم در نمایی که تنگتر میشد هرچه این دوربین جلو میرفت مرگ من هم قشنگتر میشد خارج از قسمتی که من باشم در اتاقی که ضرب در مردم نان از این سفره دور خواهد شد ده طرف داس و یک طرف گندم نقش یک مرد مرده در فالت توی فنجان مانده بر میزم خط بکش دور مرد دیگر را قهوهات را دوباره میریزم چشم بستی به تخت طاووسم در اتاقی که شاه من بودم مرد تاوان اشتباهت باش آخرین اشتباه من بودم دردسرهای ما تفاوت داشت من سرم گرم پای بستن بود نقشهها میکشید چشمانت چشمها چشم دل شکستن بود در نگاهت اتاق زندان است این طرف سفرههای اجباری آن طرفتر بساط خود خوردن هر طرف حکم دیگر آزاری غوطهور در سیاه شب بودم صبح فردای آنچه را دیدم در خیالم نرفته برمیگشت هم تو را ، هم مرا ، نبخشیدم جای پاهای خیس از حمام تا اتاقی که رفتنت را رفت یک قدم مانده بود تا برگرد یک قدم مانده تا تنت را .. رفت چشم وا کردم از تو بنویسم لای در باز و باد میآمد از مسیری که رفته بودی داشت موجی از انجماد میآمد رفتهای کوله پشتیات هم نیست رفتی اما اتاق پا برجاست گیرم از یاد هردومان هم رفت خاطرات چراغ پا برجاست شاهدان حرفهای پنهانند آن چراغی که تا سحر میسوخت گوش خود را به حرف ما میداد چشم خود را به چشم ما میدوخت لای در باز و سوز میآمد قلبم آتشفشانی از غم بود عقدهها حس و حال طغیان داشت کنج پاگرد ، یک تبر هم بود زیر پلکم تگرگ باران بود در اتاقم هوا که ابری شد رو و آیینه ، حرصها خوردم کینهام سینهی ستبری شد رو به برفی سپید میرفتم رد پاهات رو به خون میرفت مثل گرگی که بوی آهو را .. عطر موهات ، تا جنون میرفت .. با نگاهی دقیق میگشتم هی به دنبال جای پا بودم ذهن هر آنچه بود را خواندم لای جرز نشانهها بودم تا نگاهی به پشت سر کردم پشت هر جای پا درختی بود این درختان هویتم بودند من ، تبر ، انتخاب سختی بود .. ترسم از مرگ بیشتر میشد تا تبر روی دوش چرخاندم هر درختی که ضربهای میخورد زیر آوار درد میماندم توی هر برگ ، هم تو ، هم من بود ساقهها ، ساق پای ما بودند آن تبر حکم قتل ما را داشت این درختان به جای ما بودند ...
-
سبک: پاپ مدت زمان: 00:04:08 حجم: تقریبا 4 مگابایت
-
موارد دیگر
-
یک لحظه و یک ساعت دست از تو نمیدارم زیرا که تویی کارم زیرا که تویی بارم از قند تو مینوشم با قند تو میکوشم من صید جگر خسته تو شیر جگر خوارم جان منو جان تو گویی که یکی بودن سوگند به این یک جان کز غیر تو بیزارم من تاج نمیخواهم من تخت نمیخواهم در خدمتت افتاده بر روی زمین خواهم آن یار نکوی من بگرفت گلوی من گفتا که چه میخواهی گفتم که همین خواهم جان منو جان تو گویی که یکی بودن سوگند به این یک جان کز غیر تو بیزارم در شادی روی تو گر قصه ی غم گویم گر غم بخورد خونم ولله سزاوارم در شادی روی تو گر قصه ی غم گویم گر غم بخورد خونم ولله سزاوارم
-
سبک: پاپ سنتی مدت زمان: 00:03:53 حجم: تقریبا 9 مگابایت
-
موارد دیگر
-
عاشق تر از آنم که از کوی تو بگریزم عاشقتر از آنم که از کوی تو بگریزم یا با زیبایی غیر از تو در آمیزم از چشمه ی چشم تو من مستم و حیرانم دنبال چه میگردی در م ای یارم و ای یارم ای دلبر عیارم ای یارم و ای یارم ای دلبر عیارم شوری که به سر دارم آتش زده بر جانم چون گنج نهانی تو در خانه ی ویرانم تکست آهنگ هرجا که روم جانا تو در نظرم آیی بنگر به کجا رفتم در عالم شیدایی در عالم شیدایی سلطان جهانم گر بر من نظر اندازی سلطان جهانم گر بر من نظر اندازی بر کشته ی عشق خود از بهر چه میتازی ای دلبر عیارم ای دلبر عیارم سوگند که در عشق تو هر لحظه وفادارم با قهر و جفا ای یار دیگر نده آزارم هر لحظه وفادارم عاشق تر از آنم که از کوی تو بگریزم عاشقتر از آنم که از کوی تو بگریزم یا با زیبایی غیر از تو در آمیزم از چشمه ی چشم تو من مستم و حیرانم دنبال چه میگردی در م ای یارم و ای یارم ای دلبر عیارم ای یارم و ای یارم ای دلبر عیارم شوری که به سر دارم آتش زده بر جانم چون گنج نهانی تو در خانه ی ویرانم ترانه سرا نیلوفر کامیابی ترانه شعر آهنگ برای اولین بار در
-
سبک: رگه مدت زمان: 00:03:45 حجم: تقریبا 9 مگابایت
-
موارد دیگر
-
تو که قرار بود نری منو تنها نذاری جمع باشیم بینمون منها نذاری دورم کنی از دردو غم ها دردی رو دردام نذاری حتی یه ستاره با قلب شکسته نمیدرخشه اونی که میشکنه قلبمو باید خدا ببخشه ای وای به وقتی که یکی بخواد بذاره بره همه دنیارم براش بیاری میره و مسافره دلت یه جای دیگست بمونم چیکار من میرم فراموش کن هر وقت اگه دلت گرفت این آهنگو گوش کن گل دلبستن آسونه گل آی دلم خونه گل دلبستن آسونه گل آی دلم خونه قسم به خاطرات خوبمون سوگند کنار دریا و بالای دربند نمیشه دل داد فرداش پس گرفت یه روزی دل بست فرداش دل کند من پیش هر آدمی یه تیکمو جا گذاشتم من پیش هر آدمی رو غرورم پا گذاشتم تمام آدما از کنارم رفتن من امروز فهمیدم خودمو تنها گذاشتم هر کیو خواستم عاشق یکی دیگه بود یا ازش کنده بودن تیکه تیکه تیکه بود یا رقیب داشتم یا رقیب یکی دیگه این همون عشقی که حافظ میگه بود اونی که دوست داشتن دوستاش دوستامو یه مشت دوست مارموز هه دوستامو مثه پروانه دورم زدن تو رو خدا دلسوزامو هنوزم میتونه یکی منو خام کنه اگه خمارشه نگاه به چشمام کنه نمیترسم از تنهایی دیگه از این تنهاتر نمیشه کسی تنهام کنه جون دلم گرفت از آدما از روزگار جون پیشم بمون هیچوقت منو تنهام نذار جون گلدون من گلدون ایوون من جون گلدونمی تو چراغ خونمی گل دلبستن آسونه گل آی دلم خونه گل دلبستن آسونه گل آی دلم خونه تکست آهنگ
-
سبک: پاپ سنتی مدت زمان: 00:04:38 حجم: تقریبا 11 مگابایت
-
موارد دیگر
-
به تیغم گر کشد دستش نگیرم وگر تیرم زند منت پذیرم وگر تیرم زند منت پذیرم کمان ابرویت را گو بزن تیر که پیشه دستو بازویت بمیرم که پیشه دستو بازویت بمیرم غمه گیتی گر از پایم درارد به جز ساغر که باشد دستگیرم مرو ای آفتاب صبحه امید که در دست شبه حجران اسیرم که در دست شبه حجران اسیرم به فریادم رس ای پیره خرابات به یک جرعه جوانم کن که پیرم بگیر سوی تو خوردم دوش سوگند که من از پای تو سر بر نگیرم که من از پای تو سر بر نگیرم به تیغم گر کشد دستش نگیرم وگر تیرم زند منت پذیرم وگر تیرم زند منت پذیرم کمان ابرویت را گو بزن تیر که پیشه دستو بازویت بمیرم که پیشه دستو بازویت بمیرم
-
سبک: پاپ مدت زمان: حجم: تقریبا 10 مگابایت
-
موارد دیگر
-
به خداحافظی تلخ تو سوگند ، نشد که تو رفتی و دلم ثانیه این بند نشد لب تو میوه ی ممنوع ، ولی لب هایم هر چه از طعم لب ِ سرخ تو دل کند ، نشد بی قرار توام و در دل ِ تنگم گله هاست آه.. بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر هیچ کس، هیچ کس اینجا به تو مانند نشد هر کسی در دل من جای خودش را دارد جانشین تو در این سینه خداوند نشد خاطرات تو و دنیای مرا سوزاندند تا فراموش شود یاد تو هر چند نشد من دهان باز نکردم که نرنجی از من مثل زخمی که لبش باز به لبخند نشد بی قرار توام و در دل ِ تنگم گله هاست آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
-
سبک: سنتی مدت زمان: 00:06:16 حجم: تقریبا 4 مگابایت
-
موارد دیگر
-
دل در آتش غم رخت تا که خانه کرد دیده سیل خون به دامنم بس روانه کرد آفتاب عمر من فرو رفت ماهم از افق چرا سر برون نکرد هیچ صبح دم نشد فلق چون شفق زخون دل مرا لاله گون نکرد ز روی مهت جانا پرده بر گشا در آسمان مه را منفعل نما به ماه رویت سوگند که دل به مهرت پایبند به طره ات جان پیوند قسم به زند و پازند به جانم آتش افکند خراب رویت یک چند بیا نگارا جمال خود بنما ز رنگ و بویت خجل نما گل را رو در طرف چمن بین بنشسته چو من دل خون بس ز غم یاری غنچه دهن گل درخشنده چهره تابنده غنچه در خنده بلبل نعره زنان هر که جوینده باشد یابنده دل دارد زنده بس کن آه و فغان ز جور مه رویان شکوه گر سازی به ششدرمحنت مهره اندازی همچون سالک دست خود بازی همچون سالک دست خود بازی
-
سبک: سنتی مدت زمان: حجم: تقریبا 4 مگابایت
-
موارد دیگر
-
ز روی مهت جانا پرده بر گشا در آسمان مه را منفعل نما به ماه رویت سوگند که دل به مهرت پایبند به طره ات جان پیوند قسم به زند و پازند به جانم آتش افکند خراب رویت یک چند بیا نگارا جمال خود بنما ز رنگ و بویت خجل نما گل را رو در طرف چمن بین بنشسته چو من دل خون بس ز غم یاری غنچه دهن گل درخشنده چهره تابنده غنچه در خنده بلبل نعره زنان هر که جوینده باشد یابنده دل دارد زنده بس کن آه و فغان ز جور مه رویان شکوه گر سازی به ششدر محنت مهره اندازی همچون سالک دست خود بازی همچون سالک دست خود بازی
-
سبک: راک مدت زمان: 00:01:51 حجم: تقریبا 4 مگابایت
-
موارد دیگر
-
همدم و غمخوار مرا ، تو سراپای وجودی با سری پر از گناه ، من ترا میجویم نوبت والای منی ، روح منی ، جان منی تو سراپای وجود ، تو بزرگی ، نوری تو خداوند منی ، تو خداوند منی ، تو خداوند منی ، تو خداوند منی تو خداوند منی ، تو خداوند منی ، تو خداوند منی ، تو خداوند منی تو خداوند منی ، تو خداوند منی ، تو خداوند منی ، یارو دلدار منی من ترا میجویم ،من ترا میخوانم به تو سوگند که جز تو نبود یار مرا
-
سبک: سنتی مدت زمان: 00:02:34 حجم: تقریبا 6 مگابایت
-
موارد دیگر
-
شکست عهد مودت شکست عهد مودت نگار دلبندم برید مهر و وفا برید مهر و وفا یار سست پیوندم شکست عهد مودت شکست عهد مودت نگار دلبندم برید مهر و وفا برید مهر و وفا یار سست پیوندم تطاولی که تو کردی تطاولی که تو کردی به دوستی با من تطاولی که تو کردی تطاولی که تو کردی به دوستی با من من آن به دشمن خون خوار خویش نپسندم اگر چه مهر بریدی و عهد بشکستی مهر بریدی مهر بریدی و عهد بشکستی عهد بشکستی مهر بریدی مهر بریدی و عهد بشکستی عهد بشکستی هنوز بر سر پیمان و عهد و سوگندم بیار ساقی سرمست جام باده عشق جام باده عشق جام باده عشق بیار ساقی سرمست جام باده عشق جام باده عشق جام باده عشق بده به رغم مناصح که میدهد پندم بیا بیا صنما کز سر پریشانی بیا بیا صنما کز سر پریشانی نماند جز سر زلف تو جز سر زلف توهیچ پابندم به خنده گفت که سعدی از این سخن بگریز از این سخن بگریز کجا روم کجا روم کجا روم که به زندان عشق دربندم کجا روم کجا روم کجا روم که به زندان عشق دربندم