حدود 32 نتیجه (1.18) ثانیه پخش همه دارای پیشواز
زبان
نتایج فارسی نمایش داده شود

Cheshm Abroo Meshki ft. Alirezaz & Mehdi Hosseini & Saeed Panter - Ashkin 0098

متن این موزیک موجود نیست شما می توانید با ثبت متن موزیک این اثر از طریق وب سایت صدایاب به گسترش سایت ارسال متن این اثر لطفا اینجا کلیک نمایید. توجه داشته باشید متن ها بعد از تایید مدیران نمایش داده خواهد شد

Pedar new - Yas

کسی چمیدونه از فردام از الان اتفاقتو بر دار افکار اشبام بگم از دردام الان از خواب برپا دریاب اشکام حرفام منم سنگ سبورم آهنگ من از درد درونم با غم خوانم درد دلم با تو بشنو چند جمله بگو با تو بگم چه روزای سختی رفت و سخت ت ر اومد پدر وقتی رفت غم از در اومد قبل فوت پدر من اوضاء همین بود مشکلات ما همیشه در کمین بود در هر قدم یک دشمن من از ترس اعتماد و در خودم کشتم با خشونت به من میگفتن خوش اومد منم از این رفتارها خونم به جوش اومد ما دیگه همه چی رو از دست داده بودیم سرمون کلاه رفت ما چه ساده بودیم به یاد روزی میفتم که با دستبند بابای خوبم رو میگرفتن از من پس من رسماً تنها شدم از غم خلوت کردم با خودم چیزی که درد آورد اون روزا قلب ماهارو که اونا آوردن حکم جلب بابا رو هرچی ازشون وقت خواستم من میگفتن نه ناز کردن ورشکسته شدیم آره کار خدا بود اونهمه چک و پاس کردن بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد پدر وقتی رفت غم از در اومد قبل فوت پدر من اوضاء همین بود مشکلات ما همیشه در کمین بود بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد پدر وقتی رفت غم از در اومد قبل فوت پدر من اوضاء همین بود مشکلات ما همیشه در کمین بود بقیه رو ادامه میدم من الان سریع یه پای ما خونه بود و یه پا کلانتری ما هم ساکت نبودیم آره بنا بر این فکر نکتی که ما هم پسر پیامبریم یکی از طلبکارا رو که خیلی لجن تو خلوت رفتم بالاسرش مثل عجل معلق فکر نکنی یاس هست مولکولی بی رحم بچه‌های شما ازم الگو میگیرن قاضی گفت چقده طلبت گفت 7- 8 تومن خواستم با دستام بگیرم و خفش کنم آره حرس بغض حس یه عقده نقطه توقلبم نقطه سوخته 14- 15 ساله بودم تو همین وضا با طلبکارا حساب کردم تومنی 5زار یکمی اعصاب راحت شد غرضا رو دادیم از چکا پاره کردیم امضاء فکر نکن بدبختیار و من پیچیدمشون از اون دور من سختی یار و میدیدمشون حالا پیشرفت دور شد چقدر طلابش بابا گفت دست بالا ببر حنا بش بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد پدر وقتی رفت غم از در اومد قبل فوت پدر من اوضاء همین بود مشکلات ما همیشه در کمین ب ود بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد پدر وقتی رفت غم از در اومد قبل فوت پدر من اوضاء همین بود مشکلات ما همیشه در کمین بود جیبامون پاک تر بود از قلب نوزاد که پولی نمونده بود حتی 2زار یه ماشین داشتیم از دار دنیا که اونم رفت و شد مال دزدا به صابخونه با ترس گفتیم اجازه بشینیم که سخت بود دوران اجاره نشینی خودمو کشیدم بیرون حالا از ته گل دارم میخونم برای شما ار ته دل وقتی همه سرمستن با عرق و وودکا من در دستمه ورق و خودکار رشد نکردم مثل علف هرز پشت نکردم من به هدف سبز انتضار کمک ندارم من از قرضالحسنه کمک ه کمک که ضرب‌المثله از گفتن حرف بله قربان بیزارم پس از الان دستم و رو قرآن میزارم که به دست هیچ احدی آتو ندم اگه تو بدی بلدی منم باتون بدم این مشکل برا من یه تجربه بود که به زبون هیپ هاپ ترجمه شد بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد پدر وقتی رفت غم از در اومد قبل فوت پدر من اوضاء همین بود مشکلات ما همیشه در کمین بود بگم چه روزای سختی رفت و سخت تر اومد پدر وقتی رفت غم از در اومد قبل فوت پدر من اوضاء همین بود مشکلات ما همیشه در کمین بود

کد همراه اول : 50425

Mashk Va Ashk - Pouya Bayati

متن این موزیک موجود نیست شما می توانید با ثبت متن موزیک این اثر از طریق وب سایت صدایاب به گسترش سایت ارسال متن این اثر لطفا اینجا کلیک نمایید. توجه داشته باشید متن ها بعد از تایید مدیران نمایش داده خواهد شد

Zohr9Moharram1396[04] - Haaj MohammadReza Taheri

متن این موزیک موجود نیست شما می توانید با ثبت متن موزیک این اثر از طریق وب سایت صدایاب به گسترش سایت ارسال متن این اثر لطفا اینجا کلیک نمایید. توجه داشته باشید متن ها بعد از تایید مدیران نمایش داده خواهد شد

Vay Vay - Amir Aram

وای وای دل من تو حل مشکل من وای وای کجایی کوچولوی خوشگل من وای وای دل من تو حل مشکل من وای وای کجایی کوچولوی خوشگل من وای وای دل من تو حل مشکل من وای وای کجایی کوچولوی خوشگل من وای وای دل من تو حل مشکل من وای وای کجایی کوچولوی خوشگل من امروزو فردا نکن اشکمو دریا نکن پرپر و پرپر نکن یکی دو سه روز قهر نکن امروزو فردا نکن اشکمو دریا نکن پرپر و پرپر نکن یکی دو سه روز قهر نکن وای وای دل من تو حل مشکل من وای وای کجایی کوچولوی خوشگل من اگه یواش یواش همچین و همچون بکنی اگه یواش یواش دل ما رو پر خون بکنی اگه یواش یواش بری بری پیدات نشه یه روز میشه هیچکی خاطرخوات نشه وای وای دل من تو حل مشکل من وای وای کجایی کوچولوی خوشگل من وای وای دل من تو حل مشکل من اگه یه روز تنها بشی هیچکی سراغت نمیاد همه از پیشت میرن تورو دیگه هیچکی نمی خواد تورو دیگه هیچکی نمی خواد وای وای دل من تو حل مشکل من وای وای کجایی کوچولوی خوشگل من وای وای دل من تو حل مشکل من وای وای دل من تو حل مشکل من اگه یواش یواش همچین و همچون بکنی اگه یواش یواش دل ما رو پر خون بکنی اگه یواش یواش بری بری پیدات نشه یه روز میشه هیچکی خاطرخوات نشه وای وای دل من تو حل مشکل من وای وای کجایی کوچولوی خوشگل من وای وای دل من تو حل مشکل من وای وای کجایی کوچولوی خوشگل من

Mercedes - Mani Rahnama

با کوچه اواز رفتن نیست فانوس رفاقت روشن نیست نترس از هجوم حضورم چیزی جز تنهایی با من نیست وقتی تو نباشی من به من مشکوکم به هر گل به هر سایه روشن مشکوکم مشکوکم به اشک کبوتر مشکوکم مشکوکم به خواب خاکستر مشکوکم بی تو به کابوس و به رویا مشکوکم به شعله به پروانه حتی مشکوکم باز امشب فانوسی روشن نیست با سوگ این شب یک شیون نیست از کوکب تا کوکب خواموشی شب هست و شوق شب کشتن نیست ترسم نیست از دیوار از بن بست از سایه تاریک تاریکم من از من میترسم چرا دل ببندم به شب کوچه گردی که از این سکوت سترون میترسم من از سایه های شب بی رفیقی من از نارفیقانه بودن میترسم مشکوکم به اشک کبوتر مشکوکم مشکوکم به خواب خاکستر مشکوکم با کوچه اواز رفتن نیست فانوس رفاقت روشن نیست نترس از هجوم حضورم چیزی جز تنهایی با من نیست شب هست و شوق شب کشتن نیست

Khatooneh Eshgh - Saeed Shayesteh

اشک چشمام میباره سینه دلتنگی داره دوری از خاتون عشق درد سنگینی داره رفت و اما چی بگم دنیا خاکستری شد دلشکسته در قنجمرغکی بستری شد حالا ای هم سفرااو کجا و من کجا غم دنیا مال من خوشی هاش مال شما من با این حسرت و آهمن با این آوار بلا اشک دنیا مال من خنده هاش مال شما اون که با خوب و بدم منو دوست داشت دیگه رفت تا جدا بودم از اون چشم به درهآش دیگه رفت آخه ای سنگ صبور باز تحمل چه جوری با قد خم شده امتاب مشکل چه جوری حالا ای هم سفرااو کجا و من کجاغم دنیا ما من خوشی هاش مال شما من با این حسرت و آهمن با این آوار بلا اشک دنیا مال منخنده هاش مال شما آخه ای خاتون عشق بد تو با کی بگم باسه خوبی باسه بد گوش به حرف کی بدم تو بگوتو بگو باز تحمل چه جوریبا قد خم شده ام تاب مشکل چه جوری دیگه ای سنگ صبور باسه من اشکی نریزآخه اون خاتون عشق بر نمی گرده عزیز حالا ای سنگ صبور باسه من اشکی نریز آخه اون خاتون عشق بر نمی گرده عزیز منو بغض بی کسی مونده در غربت شب رفته تا عمق عذاب خسته و پا تشنه ام روی زخم سینه ام آخه ای خاتون عشق تو بیا به خواب من نقش چشماتو بکش تو بیا به خواب من نقش چشماتو بکش

Lahad - Alireza Azar

بر حذر باش که این راهِ پر از بیم و امید دلِ پُر خواهد و پای سبک و دست تهی بر حذر باش که فرقی نکند در صفِ حشر قدِ رنجور علف با تنهء سروِ سهی تبِ اندوه بگیرد بدنت را محکم تک و تنها سفری رو به نهایت باشی زیر دستان لَحَد غرق خجالت بشوی تازه فکر قدغن های خدایت باشی دست و پا بسته، دهان بسته، جهان هم بسته ثانیه میرود و باز نمی گردد هیچ لحظه وقتی برود تا که به پایان برسد ته نشین می شود، آغاز نمی گردد هیچ تبِ اندوه بگیرد بدنت را مُحکم تک و تنها سفری رو به نهایت باشی زیر دستانِ لَحَد غرق خجالت بشوی تازه فکرِ قدغن های خدایت باشی حق و ناحق شدنِ عمر مساوی بشود کی قدم در گذرِ معرکه کافیست عزیز هر چه کردی به خودت کردی و در خود بنویس ساعتِ خواب شده، وقت تلافیست عزیز قبلِ هر چیز بگویم که من آنم که شبی تا لبِ پنجره رفت و به اتاقش برگشت گرچه استادِ هنر دست به رویش نکشید بالِ پروانه شد و نرم و مُنقَّش برگشت من همانم که شبی عشق، به تاراجش برد همچو حلّاج به خاکسترِ تشویش نشست در سرش سورهءِ تکویر مُجَسَم میشد قبلِ هر زلزله ای در خودش آرام شکست سیلِ غم بود که از گونه ی خشکش می ریخت و عزادارِ خودش بود که در خود می سوخت چشم بر وسوسه ها بست، و چیزی نشنید گفتنی بود ولی باز دهانش را دوخت آخرین مانده ی دورانِ اگر کشف و شهود آخرین مصرع خلقت، که به پایان نرسید اولین نامه ی تاریخ به امضایِ اَلَست آن که کوشید ولی حیف به انسان نرسید آنکه تصمیم گرفت آتشِ بَلوا باشد وسطِ مغلطه در مغلطه تنها باشد بین چین است و چُنان طرحِ معما باشد پاسخِ سوره چو شد، آیه ی آیا باشد آنکه لیچار شنید از همه و هیچ نگفت دوش و دوشاب به دوش از همگان دست کشید گله از هیچکسی هیچ نکرد و نبُرید تا تهِ حادثه ناخن پسِ بن بست کشید رو به فقدان خودش تَهی دست پرید آنکه میدید نشستند خرابش بکنند خوب میدید به منظور، عزیزش کردند صفحه از پشت گرفتند کتابش بکنند آنکه از حلقهءِ مفقود، لبی باز نکرد آنکه از تو سَری و تهمتِ تاریخ گذشت قدسیان را به لبِ منظرهءِ هیچ کشاند آنکه از خاج و صلیب و خطر و میخ گذشت آنکه نان خواست ولی دود فقط سهمش شد آنکه از گندمِ آغشته به خون، حیف گذشت او که دیوانهءِ دیوانگیِ پنجره بود آنکه از عافیتش محضِ جنون حیف گذشت آنکه دلتنگِ خودش بود، به جوهر که رسید نامه رو کرد و به پاهای کبوترها بست تشنه لب ساحلِ عریان، هوسش را میکرد گوش ماهی به سرِ گیسوی دخترها بست آنکه نُه ماه در اندیشه‌یِ پرواز گریست آنکه بر معرکه ای داغ و مشخص افتاد نطفهءِ هیچکسی در شدنش دست نداشت آنکه زاییده نشد، از غزلی پس افتاد آنکه اندازهءِ یک عمر به مُردن چسبید زندگی کرد به امید شبِ پایانی انتهای همهءِ پنجره ها دیوار است آخرین پنجره را هم که خودت میدانی مستِ اندوهِ حماسی وسطِ لحن و بیان آخرین غمزهءِ اوزانِ مُتَنتَن بودم پشت کمرنگ ترین فاجعه ها کشف شدم آنکه در سفسطه جان کَند، فقط من بودم چاره‌ای نیست از این راه گذر باید کرد باید از وادیِ مشکوک به پایان برسی این همه کوچه و پس کوچه که گَز کردی باز باید آخر به همین پیچِ خیابان برسی زندگی جایِ بدی بود، نمی فهمیدیم و تمام هیجاناتِ جهان گور شدند جبر از آغاز جهان مسئله ی تلخی بود اختیار آمد و مجبور به مجبور شدند دست و پا بسته، دهان بسته، جهان هم بسته ثانیه میرود و باز نمی گردد هیچ لحظه وقتی برود تا که به پایان برسد ته نشین می شود آغاز نمی گردد هیچ فرصت از دست رود، لحظه به آخر برسد بادِ مُردن بوَزد قائله پایان برسد دستِ قدّارِ زمان جام بچرخاند و بعد تیغهءِ تُندِ عجل باز به انسان برسد حق و ناحق شدنِ عمر مساوی بشود هی قدم در گذرِ معرکه کافیست عزیز هر چه کردی به خودت کردی و از خود بنویس ساعت تلخ شنی، وقت تلافیست نریز رو به رو حادثه مرگ مُجَسَم گردد دستت از خالیه عالم سبدی پُر باشد بی هوا سُر بخوری در تلهءِ خوف و رجا وانگهی دور و برت حلقهءِ آجر باشد تبِ اندوه بگیرد بدنت را محکم تک و تنها سفری رو به نهایت باشی زیرِ دستان لَحَد غرق خجالت بشوی تازه فکرِ قدغن های خدایت باشی ما چه کردیم که در آینهءِ مرگ هنوز هوسِ حق کشی و حق خوری آینده ماست تا دَمِ مرگ خطرناک ترین حالِ جهان باعث رخوت و دلبستگی و خنده ماست بر حذر باش که این راهِ پُر از بیم و امید دلِ پُر خواهد و پای سبک و دست تَهی بر حذر باش که فرقی نکند در صفِ حشر قدِ رنجورِ علف با تنهء سروِ سهی با توام مرگِ پس از زنده به گوری و جنون با توام گوش بده حرف زیاد است هنوز آخرین برگِ درختانِ لبِ جادهءِ پوچ سینه تو سینه‌یِ هوهو کشِ باد است هنوز آتش معرکه بالاست پِیِ دود برو هر کجا حضرت دادار که فرمود برو در پِیِ گنگ ترین حلقهءِ مفقود برو تو که رفتی پِیِ تاب و تپش رود برو به قدم‌های اسیرِ لجنم فکر نکن من همین بیخِ گُذر چشم به خون میبندم و به هر دشنه که تهدید کند میخندم من به هر زندهءِ ناچار نمی پیوندم من به دستانِ خودم گورِ خودم را کندم به پذیرایی و دفن و کفنم فکر نکن گاهی آهنگِ زلیخاست در آشوبِ دهان با چه سمع و بصری شکوِه بگوید کنعان یوسفِ دورِ مرا از غمِ تهمت بِرَهان گرچه رو زخمی ام و دستْ کج و تُند زبان به سر و صورت و دست و دهنم فکر نکن بعدِ صد مرتبه توبیخ غلط کردی باز؟ ما که هستیم تو دنبال چه میگردی باز؟ ماشه ات را بِچِکان مَرگ، اگر مَردی باز تو که از منزلِ منقل تبر آوردی باز هی به آیا بزنم یا نزنم فکر نکن مرگِ من، دل به طلوع شبِ جانکاه نده رو به این خنده یِ در گریهءِ گهگاه نده دل به تصویر بر آب آمدهءِ ماه نده بختِ نامرد بزن بد به دلت راه نده به غم‌انگیزیِ فرزند و زنم فکر نکن از من و بودن با من بگذر هم بستیز پشت من منتظر خنجرِ تیز است عزیز صاف بنشین وسطِ کتف من ای خنجرِ تیز نفسی تازه کن و اَرّه بکش شاخه بریز به غمِ جوجه کلاغی که منم فکر نکن عاقبت تابِ مرا تاب نخواهی آورد دشنه گر دشنهءِ تو شهر به ما گوید مَرد دست بردار از این زیر و بمِ در پیگرد شک نکن بی تو از این وَرطه گذر خواهم کرد به نشانی که نماند از بدنم فکر نکن فصلِ پاییز رسید و غزلی نشکفتم مثل بید از گذرِ باد بِهَم آشفتم مثل برگ از بغلِ شاخه زمین می اُفتم من که از منطق و دستورِ حقیقت گفتم به مضامینِ مَجازیِ تنم فکر نکن گر چه بد رفتی و بد کردی و بد خواهم دید گرچه با خونِ خودم پشت دلم داغ زدید با توام ای خطِ ابرویِ کجِ در تهدید باز با این همه هر وقت غمی شیهه کشید من همین نبشِ چنار و چمنم فکر نکن مثل سیگارترین لحظهءِ بی همنفسی مثل دیوارترین خاطره پژواکم کن قطره اشکی بچکان گونهءِ گُل خشک شده ست لقمه‌ای اَبر از اندازهءِ دریا کم کن افتضاحم،تَنِشَم، مثل دو شب مانده به عید مثل دستان پدر در افق فقر و سکوت مثل تُنگٍ عطشِ ماهی و اعصابِ سگی مثل خمیازهء مادر وسطِ سیب و سقوط نفس از دورترین مَنفذِ دنیا که رسید مرگ از آغاز خودت هم به تو نزدیک تر است تویِ دالانِ رسیدن به چه میپیچی باز راه برگشتنت از رفت که باریک تر است اولین مرحلهءِ عشق دگردیسی بود یعنی از من به تو رفتن، به تو محدود شدن یعنی از شاخه تبر، از تبر اَلوار سپس خُرده هیزم شدن و عاقبتش دود شدن مثل اندیشه‌ی کودک، پُرم از هر چه هوس حلقهءِ گم شدهءِ آدم و حیوان بودن آدمِ حیطهءِ بالا فقط آدم میشد لقمهءِ سیب کشانید به انسان بودن مثلِ یک جوجهءِ گنجشک دهن وا کردیم آسمان کِرم بریزد، شکمی سیر کنیم خواب دیدیم زمین مزرعه را میبلعد گیر کردیم که اینبار چه تعبیر کنیم سنگ اول همهءِ خاطره هایت مُردند سنگ دوم همهءِ حال، همین گودال است سنگ سوم که شروع همهءِ آینه هاست قصه تا قَطعهءِ آخر به همین منوال است  

Ghaabe Aks - Ehsan Gheybi

بین عزیزم .. تو قصه ی زندگی من دوتا اسم نوشته شده ولی نه اسم منه نه اسم تو .. قاب عکس خالیتو بده به من یه روز تو برو به جاده ی خالی چشم بدوز نگو یه روز برمیگرده یه روز میاد اشک چشات دلیل خوبیه میگه نسوز تو فرشته خیالی شبای من از خاطرات تلخت یه کم دل بکن تو دلیل اشکامی دلیل خنده هامی به دل غریب و بی کسم سری بزن رد پای خیستو با یه غریبه دیدم چطور شد از دلم گذشتی من نفهمیدم وقتی گفتی دارم میرم از پیشت من خندیدم انگار رنگ جداییمونو تو چشات ندیدم یادت میاد تو به من میگفتی از پیشم نمیری دروغ میگی داری میری آخه باورش چه سخته ولی میدونی اینو که مهر تو توی این دل نشسته توی لحظه ی جدایی بغضم یه وقتی نشکنه وقتی تو نیستی انگاری یه چیزی یه چیزی ازم کمه آهنگ قاب عکس از احسان غیبی و محمد بیباک همه دخترا پستن همشون دو رو هستن من خستم از بس من بازیچه بودمو شکستم احسان گوش کن این حرفای واقعی رو باش یه کم تو واقعبینو توبه کن بی خیال عاشقی شو از این مشکلات واسه همه پیش میاد اما بدون که اصلا دختر مهم نیست زیاد واسه ی تو مثل اون تو دنیا هست زیاد پس بیا پس بزن پس بیا .. آهنگ قاب عکس از احسان غیبی و محمد بیباک دروغ میگی داری میری آخه باورش چه سخته ولی میدونی اینو که مهر تو توی این دل نشسته توی لحظه ی جدایی بغضم یه وقتی نشکنه وقتی تو نیستی انگاری یه چیزی یه چیزی ازم کمه قاب عکس خالیتو بده به من یه روز تو برو به جاده ی خالی چشم بدوز نگو یه روز برمیگرده یه روز میاد اشک چشات دلیل خوبیه میگه نسوز آهنگ قاب عکس از احسان غیبی و محمد بیباک هزار دفعه بهت گفتم خودتو واسه ش بگیر نه اینکه واسش بمیر بیا بگیر بشین ببین من چی میگم از این قصه غصه بسه خسته س دل من نکن دست دست بده من قاب عکسو آره اون عکسو باید پاره کنی اون یه روز کرد قصدو آوردش به دست تو رو ولی ول کرد یهو دستو چرا نمیگیری درس تو پس تو چرا نمی فهمی تنها نیستی خدا با تو هستو منو داریدنیا تموم نشده فرض کن رویات حروم نشده قرض کن یه دل دست نخورده از خدا و بس کن اشکو درک کن حرفو ترک کن دردو رابطه تو با اون کم کن قطع کن حذف کن غم رو من رو ببین و زندگیمو عبرتی واسه درس کن آهنگ قاب عکس از احسان غیبی و محمد بیباک بدون نمیشه آخه دیگه نمیتونم بدون نمیشه بدون اون نمیتونم یه جا گفتم زیادیه برگ خونه ببین خاطراتش یادم میمونه قاب عکس خالیتو بده به من یه روز تو برو به جاده ی خالی چشم بدوز نگو یه روز برمیگرده یه روز میاد اشک چشات دلیل خوبیه میگه نسوز تو فرشته خیالی شبای من از خاطرات تلخت یه کم دل بکن تو دلیل اشکامی دلیل خنده هامی به دل غریب و بی کسم سری بزن

Minevisam - Mohammad Bibak

مینویسم من از خاطراتم از همه خوبی ها و پستی های ذات آدم از بزرگ کردن پسری که پاته مادرم از چیزایی که بیست پنج سال پدرم داده یادم مینویسم از روزگاری که شد دشمن من حتی خدا هم افتاد به فکر کشتن من هوا ابریه و انگاری بارونه شب مثل گذشته هامه که میخوام آروم بشم اینجا تابستونه پس چرا میریزه برگ واسه خودکشی میخوام دست کنم تو پیریز برق چون خیال محاله تو روزگار من عالی شم پس میخونم که شاید سر سوزن من خالی شم همه خوابن من بیدارم مثل جغد شبها مینویسم تا نمونه تو دل عقده تنها وقتی خود به خود میاد روی این برگه گله ام من مینویسم تا نیاد روز مرگ دلم دیگه حتی عشقم هم نمیرسه به داد من من مینویسم تا اونم بره ز یاد من همونا که میگی برادرتن و فهمیدیشون وقت مشکل رو برمیگردونن تا نبینیشون آره دورم شلوغه ولی من خیلی تنهام در حال رپ نوشتن اینه کارخیلی شبهام و فقط توی حیرتم من از کار فلک خدا از این بلاها رو سرم چی داره هدف جای اشک من رو گونه هامه بار سختی هام رو شونه هامه من بی تو دلم سیر شد از دست این زمونه پیر شد اشک بغض من رو گونه هامه بار زندگیم رو شونه هامه من بی تو دلم سیر شد از دست آدما پیر ش شبها پرسه میزنم مشغولم روزا که به کارم رپ مجله ی خبری منم روزنامه نگارم میچرخم من نمیبینم فرد عاقلی وقتی هممون شدیم دچار جنگ داخلی یه طرف روی موتور میبینی رزمنده هست و این طرف یه جوون با یه دستبند سبز ما میکنیم با گلوله پشت همو خالی با دو دستگی میکنیم روز دشمنو عالی اینطوری تو دنیا میخوایم پیروز شیم ما این جنگ داخلی بدتر از بمب هیروشیماست رو پشت بوم الله اکبر و یه سنگر باریک روباه واسه منفعت میجنگه تو جنگل تاریک من نمیگم کی خوبه کی بد بی خیالش تو بگو تفرقه بین ماها رو کی میخوادش حتی دونه بدون باغبون نمیشه سیب ما ایرانیا اینطور به هیچ جا نمیرسیم جوونی که داره از ایران میره بی کار از چی ناراضیه آینده ی تیره و تار بدون به خدا منم مثل توئم منم زندگیمو باید بدم قصه کنن تو روزهایی که شانس کرده پشت به من میدونم ماه من نمیمونه پشت ابر آره من بر میام از پس این دردای کشنده با آخرین سرعت به سوی فردای روشن که جای اشک من رو گونه هامه بار سختی هام رو شونه هامه من بی تو دلم سیر شد از دست این زمونه پیر شد اشک بغض من رو گونه هامه بار زندگیم رو شونه هامه من بی تو دلم سیر شد از دست آدما پیر شد جای اشک من رو گونه هامه بار سختی هام رو شونه هامه من بی تو دلم سیر شد از دست این زمونه پیر شد اشک بغض من رو گونه هامه بار زندگیم رو شونه هامه من بی تو...



1234